دوستی با خدا

سخن گفتن با خدا و راز دل با او

دوستی با خدا

سخن گفتن با خدا و راز دل با او

با تو سخن گفتن

 
خداوندا با تو سخن می گویم
از عشق
آن میل شدید درونی
آن جادوی جاودانی
آن عطش کاشتن و درو کردن
آن عظمت فکر کردن و دیدن
آری خداوندا از تو می پرسم
کجا رفته است آن تکثر روح نیک تو
اگر درون نیک است پس اینها چیست
صدای قناری در قفس از برای چیست
خداوندا از تو می پرسم
اگر آدم اشرف مخلو قات است
اگر او کمال آفریده ها است
پس چرا حقارتش می بینی
پیش مخلوقات
او را که افسارش باز کردی وگفتی برو تا باز گردی سوی من
خداوندا از تو می پرسم
کدامین مالک گله اش را دست گرگ می سپارد
که تو گرگ را مبصر کلاس ما کردی
ما در زمین همه بنده شیطانیم
اگر خود را گول نزنیم
او ما را حکمرانی می کند
هر چه خواهد می دهد و هر چه می خواهد گیرد
الا جان که از آن توست
خداوندا از تو می پرسم
آیا نمی خواهی ظاهر کنی آن حقیقتی که وعده داده بودی
آن قیامتی که ما را از آن ترسانده بودی
خداوندا پس کجا خوابیده آن ناجی که ما را قول امید داده بودی
امید در انتظارش یاٌس را می نوشد
و خداوندا از تو می پرسم
کی می شود دیگر از تو نپرسم

بازم یه خورده حرف

دعا هفته
خدایم!

اگر از آن سو به تو روی می آورم که مرا از وجود جهنم نجات دهی از شعله های آن
 مرا رهایی دهی، همان بهتر که در آن شعله ها مرا بسوزانی
 
و اگر از آن سو به تو روی می آورم که مرا به بهشت فراخوانی و در آن جای دهی ؛ درهای بهشت را برویم بسته نگهدار ،
 
 ولی اگر برای خاطر تو به سویت می آیم

خدایم!

مرا از خودت مران .
 
 
 تو گرانبهاترین دارایی من در این دنیا هستی ، بگذار تا ابد در کنارت لانه کنم
 
 
ای بزرگ ! ای مهربان ! ای بخشاینده و ای عاشق!   ای صاحب غروب زیبا! ای خالق باران رحمت ! ای بخشاینده هر گناه و معصیت!  ای رئوفا! ای شکورا! ای قادر بی انتها! ای مطلق هر چیز ! ای مسلط بر هر امور!  ای صاحب هر نسیم ! ای فرمانبردان موجهای سرکش! ای خالق مخلوق!  ای شاهد هر ماجرا! ای پدیدآورنده هر اتفاق!  ای نازنین مهربان! ای قدرت مطلق! ای برازنده  سلطنت!  ای نگاه دارنده ایمان ما! ای فرمانده آتش ! ای فرمانده آب و خاک و باد  ای طرفه نگار بی رقیب ! ای معشوقه من در عشق بازی! ای گستره قدرت و جلال!  ای شکافنده دو دریا! ای زنده کننده هر مرده ای ! ای بینا کننده هر کوری!  ای آنکه بی اذن تو برگی از شاخه جدا نمی شود و قطره از آسمان نمی بارد!  ای گم شده در هستی و محیط! ای خاق صدای زیبای بلبل! ای تمام معنی هر چه زیبائی است!  ای پدیدار کننده مه و باران! ای جاری کننده رود در جنگل! ای خالق بوی خاک پس از باران!  تو را به وجودت قسم! تو را عشقی که در درون دو دل تنها قرار داده ای! تو را به لحظه ای که دلها برای شنیدن صدایت می تپد ! تو را قسم به لحظه لقایت!  از گناهان ما بگذر - ما را در کنار خودت محشور کن - ما را به رضایت به بهشت بفرست ما را به لیاقتمان راهی رضوانت کن  خداوندا ما را به رحمتت مورد قضاوت قرار ده نه به عدالتت چرا که رسوای جهانیم  
 
 
 
ای یگانه! ای بی همتا!  ای شنونده بر سکوت من!  ای آنکه در کائنات بزرگ خود بر انسانی همچون من دستور سجده داده ای!  ای خدا!  ای خدای مهربانی!  ای خدای خوبی!  ای خدای ارزن و گندم!  ای دهنده نعمت آب!   ای نقاش جهان و فلک!  ای زنده کننده جان و روح بیمار من!  ای خالق عقل و کمال!  ای خدای بزرگ!  ای رحمان!  ای رحیم! 
 
 
 
تو را قسم به شب پر ستاره، تو را قسم به دل پاره پاره، تو را قسم به شهاب گریزان، تو را قسم به لحظه های برگ ریزان، تو را قسم به نگاه معصوم کودک، تو را قسم به شکوه باز شدن غنچه های پر امید، تو را قسم به اشک توبه، تو را قسم به ستاره های دل انگیز، تو را قسم به دعای مادر!
 چنان ذکرت را بر زبانم جاری کن که حتی در بستر بیماری و در زمان گفتن هر آنچه که نمی دانم، فقط نام تو بر زبانم باشد بگذار چنان در روح و افکارم رخنه کنی که هیچ تارو پودی از من بدون تو شکوفا نگردد. چنان در درون روحم باش تا هر گام و حرکتی از من بوی خدا بدهد

راز و نیاز با خدا

خدایا...پروردگارا...کمکم کن، کمکم کن که  بتوانم پنچره ی دلم راروبه حقیقت بگشایم...

خدایا...یاریم کن که مرغ خسته دلم راکهدیری است دراین قفس زندانی است، دراسمان آبی عشق

توپروازدهم...

خدایا..پروردگارا...یاریم کن که شوق پروازراهمیشه درخود زنده نگهدارم .....

خدایا...توخود می دانی که بدترین دردبرای یک انسان دورماندن ازحقیقت خویشتن  ورهاشدن

 درگرداب فراموشی وسردرگمی

 است...پس توای کردگار بی همتا مرا یاری کن که به حقیقت انسان بودن پی ببرم تابتوانم روزبه

 روزبه تو که سر چشمه تمام

 حقیقت هایی نزدیک ونزدیکتر شوم....

 

 

خدایا...همیشه گفته ام که تورادوست دارم...حالا هم باتمام وجود فریاد می زنم:

خدایا........دوستت دارم.....دوستت دارم...دوستت دارم...

خدایا،شرمنده ام اززیادی گناهانی که انجام داده ام ،شرمنده ام.

خدایا از قدر نشناسی خودم ، ازاین که هرروباعث ناراحتی تو می شوم شرمسارم.

خدایا چه بگویم ازکدامین گناهم نزد توطلب عفوکنم.خدایابه کدامین گناه اشک شرم ازدیده جاری

سازم.هروقت که خواستم زبان به حمد وثنایت بگشایم.اشک در دیدگانم جمع شدوبغض شرم

 وپشیمانی ازگناهان دیگرمجال

 سخن گفتنم نداد.

 

خدایا ،مرا ازاین منجلابی که درآن گرفتارشده ام نجاتم ده.به این پرنده ی اسیر پروبالی ده تا خودش

 راازاین قفس رهایی بخشد

 وطعم آزادی ورهایی را تجربه کند .

خدایا، مرا فرصتی ده تاپاک بودن راتجربه کنم وبتوانم حتی برای یک لحظه آنچه باشم که تومی

 خواهی

خدایا، چگونه می توانم روی به سوی تو بیاورم وزبان به حمدوثنایت بگشایم درحالی که

 خودازکرده خویش آگاهم .

چگونه می توانم دوستارتوباشم درحالی که برعهد وپیمانی که باتو بسته ام وفادارنبوده ام.

چگونه می توانم طلب عفو وبخشش کنم درحالی هنوزشعله های عصیان دردرونم فروزان است.

بارلاها،چگونه می توانم روی بهتوبه آورم درحالی که اسیرهواهای نفسانی خویشم.

 

بارلاها،توازعلاقه ی من نسبت به خودات آگاهی ومی دانی که چقدرمشتاق رسیدن توام ولی هروقت

 که تصمیم گرفتم که به

 سوی توبیایم گناه به سراغم آمدومراازتو دورساخت.

همیشه آرزویم این بوده است که حتی برای یک روزکه شده آنچه باشم که تو می خواهی وآنچه کنم

که تو می پسندی ولی افسوس این نفس سرکش تا کنون مجال برآورده شدن این آرزورابه من نداده است.

بارلاها، می ترسم، ازخویش وازاین سرنوشتی درانتظارمن است می ترسم.ازاین بیابان وشوره

 زاری که درپیش روی من است

 می ترسم.می ترسم که مرگ به سراغم بیا یدآرزوی رسیدن به تورااین باراوارمن بستاند.

پس ای پروردگاربی همتا  به لطف وکرم خویش مراازمرداب رهایی ده وتوانی ده خویشتن را

از هرچه بدی است پاک کنم.

خدایا به من فرصتی ده تاعاشق بودن راتجربه کنم

 

 

 

در و دل

سلام من که همیشه بهت سلام میکنم اما کو جواب ...شاید سلام منو قبول نداری ..

 

برا من همیشه سوال بوده چرا با این همه عظمت و قدرت و والا .. ما مردم بهت میگیم تو .. نمیدونم شاید به خاطره نزدیکی ما به شماست یا هزار تا شاید دیگه ... من همیشه دوست دارم که باهات حرف بزنم اما وقتی میبینم که هر چی میگم یه طرفست ..نا امید میشم .. خدا جوون من فکر میکنم که دیگه منو گذاشتی کناردیگه به فکره این بنده ی خودت نیستی  ،، آخه مگه من چیکار کردم ..خودت اون بالا که بهتر میبینی دور و بره منو این همه جوون فاسد تر از من درسته که خیلیاشون ظاهراْ این طوری هستن آخه من که مثه شما از باطن شون خبر ندارم ...اما بعضی هاشون رو که میبینم یعنی خودم از باطن شون خبر دارم ... با یه دعا کوچولو کارشون رو راه انداختی .. مگه خودت نمیگی من بنده ی فاسد رو اصلاْ دوست ندارم پس چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شاید هم تقصیره من باشه ... که فقط موقع کمک خواستن به فکرت میافتم .. ولی (میخواستم به اسمت قسم بخورم) این طوری نیستش .. من همیشه هستم به فکرت خودت که میدونی .... آخه واقعاْ چه طوری میشه من باهات یه ارتباط خیلی خیلی نزدیک داشته باشم

خدا جووون نمیدونم دیگه چی بگم فقط منو ببخش

 

حرف دل با آقامون امام زمان

 بقیه الله!
خورشید جمعه ای دیگر دارد به غروب ماتم می نشیند و انگار ، داغ هجران تو همچنان بر دل ما می ماند.

یا بقیه الله!
چشمان اشکبارم را ببین که به راه آمدنت سفید شد و تو باز هم نیامدی.

یا بقیه الله!
شاید خدایت نیامدنت را فرصتی دیگر برای من قرار داده است تا وقتی که تو می آیی خروش، پاک پاک باشد.

یا بقیه الله!
تو که خود فرموده ای که به احوال شیعیانت آگاهی. پس لابد خوب می دانی که میان ما و اذان ظهر و آسمان ، چه رابطه ای است!!!

یا بقیه الله!
تو که خود خوب می دانی برخروش چه دارد می گذرد! پس جان مادرت فاطمه، هق هق غروب جمعه ما را در دفتر عشقبازی های عشاقت ثبت کن.

یا بقیه الله!
خروش را کمک تا از نگاه پنهانش ، غریبی سیراب شود.

یا بقیه الله!
در این غروب جمعه ای دیگر، ضجه غریبانه خروش و نگاه خیسش را که به پیشگاه با شکوهت تقدیم می کند بپذیر.

یا بقیه الله!
وقتی که تو می آیی ، خروش در چه حال است ... خروش در چه حال است...

یا بقیه الله...یا بقیه الله... یا بقیه الله... یا بقیه الله 

مسافر

بعد از سالها انتظار آخرین آهنگ با عنوان مسافر:

تو کی بودی ای مسافر که منو در من شکستی--رفتی اما در دل من تو همیشه زنده هستی

تو کی بودی که به یادت باید آواره بمونم--پا به پای باد شبگرد برم و از تو بخونم

انتظار دیدن تو منو آروم نمیزاره مثل بغضی که گلوم رو بسته اما نمیباره بسته اما نمیباره

چه نشستی که چشامو برق تنهایی ربوده چشمی از سحر ندارم اگه داشتم از تو بوده

چه نشستی که شکستم زیر بار غم قربت خالی از نغمه شوقم پرو از قصه ی محنت

انتظار دیدن تو منو آروم نمیزاره مثل بغضی که گلوم رو بسته اما نمیباره بسته اما نمیباره

گم شدم تو شهر ظلمت رد پایی تو شبهام نیست با صدای حق حق من کسی اینجا آشنل نیست

ای صدای آسمونی پرم از هر چه شنیدم کاشکی میشد پر کشیدن به هوای با تو بودن

انتظار دیدن تو منو آروم نمیزاره مثل بغضی که گلوم رو بسته اما نمیباره بسته اما نمیباره

 

بازم میام و میخونم و مینویسم

هیچ فکر کردی چه خوب میشه که برگردی!!!!

 

نجوای دل

به نام حضرت دوست

مهربانم! مرا چه می شود. شوقی است در اندرون دلم که مرا به سوی تو میخواند. مرغ دلم را هوای پریدن در سر است. طاقت آن ندارد که لحظه ای را بی یاد حضرت دوست سر کند. بی قرار و اشفته ام. ای یار! ای زیباترین یار! مرا آنی کمتر ازآنی به خودم وامگذار.  در اندرون من خسته دل آوایی است که به یاد تو مینوازد نغمه طرب انگیز و شور انگیز زندگی را. شوق وصال تو است که راهها را بر من هموار میسازد.مرا چه میشود امشب!!!!!!!!!!!!!!!!!!!آسمان چشمانم بارانی است.  وآسمان دلم شهاب باران.  به کجا بگربزم ای یار ای زیباترین یار.به هر طرف که مینگرم تو را می بینم.در تمام دلتنگیهایم تو را می یابم. همه راههای زندگیم به سوی تو است که ختم می شود. با نام توست که ارامش می یابم. شوق وصال تو است که فراق را بر من هموار می سازد. نگاه مهربان توست که شور زندگی را به من هدیه می نماید. دستان مهربان توست که مرا چنان  کودکی به دنبال خود می کشد. به خودم می نگرم و به سالهای که پشت سر نهاده ام در تمامی راهها حضور تو ای مهربان ادامه مسیر را برایم هموار کرده  است این همه مهربانی؟ این همه لطف و من در ازای این همه محبت چه برایت اورده ام! کاش من نیز چون خورشید بودم خورشید سوزان که حیات را برای همه هستی به ارمغان می اورد. من چه خوشبختم که زیبا رویی چون تو را دارم مهربانی چون تو را دارم. هر صبح با خنده زیبای توست که چشمانم را به سوی هرچه لطف است می گشایم و تویی که بوسه های مهرت را به سوی من میبارانی. من دم گرم تو را آن هنگام که بر لبهایم بوسه میزند حس میکنم. کیست که تا این حد بتواند با من مهربان باشد. کیست که تا این حد بتواند به من نزدیک باشد حتی نزدیکتر از خود به خود. پنجره نگاهم را به هر سمت که میگشایم تو را می یابم. تو را می ستایم من ای عشق تو را با تمام نیازی که دارم به تو می ستایم. مرا بازگردان! مرا ای به پایان رسانیده آغاز گردان.

قدر منزل

به نام حضرت دوست

در هر آن که در یاد خدا هستیم در راهیم. حیف است انسان روی آینده حساب کند. چون هنوز نیامده است و الان موجود نیست. گذشته هم که گذشت و رد شد. در هر منزلی که هستیم باید ان را قدر بدانیم و با خدای خود خوش باشیم. تلخ باشد یا شیرین یا ترش. چون مربی ما، خدای ما، ما را تربیت می کند و می سازد.

خدا سازنده است.( سنریهم ایاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق. سوره فصلت ایه 53) شما را در افاق می گردانم و در انچه در نفستان پیش می آید. خیالات خوب و بد می آید و همین طور این افقها طلوع و غروب می کند. این قدر شما را می گردانم تا حق ظاهر شود و حق را در قلب و ذات خود ببینید. یعنی مرا در قلب و ذات خود مشاهده کنید. میفرماید: تا نشانتان بدهم. این خیلی لطافت دارد. دیده اید که می گویند: باور نمی کنی؟ ببین چه جوری نشانت می دهم. مدتی هم برای آن ذکر نکرده است. یعنی تو آماده باش من خودم نشانت می دهم. افقها را نشانت می دهم. آیاتی که در آفاق هست، ستاره و خورشید را، مومنین و چیزهای خوب دارم که نشانت  می دهم. یعنی در نفس خودت. ( حتی یتبین لهم انه الحق) تا ببینی در خودت حق، فرمان فرماست.

با کمی تلخیص از کتاب طوبی محبت (1)

مناجات با معبود

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، الرحمن الرحیم، مالک یوم الدین ، ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم،
صراط الذین انعمت علیهم، غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین

  • خدایا، ای کسی که همه چیز فقط از آن توست و فقط توسط تو اداره می شود و هیچ شریکی نداری. تو ونعماتت توجه مرا به خود جلب کرده است. چه صحیح و زیباست خدایی ات. چه زیبا خدایی می کنی. چه دلنشین عطا می کنی. چه خوب اداره می کنی و چقدر جالب است که همه چیز را به سوی کمال اخروی سوق می دهی.
  • خدایا، وقتی به خدایی تو فکر می کنم شرم دارم که خود را به تو نسپارم و زمانی که به نعمات تو می نگرم، نمی توانم متحیرانه شکر نعمت ننمایم.
  • خدایا تو را دوست دارم ، تو را قبول دارم ، تو خدای من هستی، تو همه چیز من هستی و همه خیراتت را از طریق مجاری نعماتت که اهل بیت عصمت و طهارت (ع) هستند جاری می نمایی.
  • خدایا، نعمات زیادی را بدون اینکه مستحق آنها باشم به من عطا کرده ای. خدایا تو را شکر می کنم.
  • خدایا، من یک مسلمان هستم، دوست دارم قرآنی باشم. دوست دارم پیرو عترت رسول تو باشم. دوست دارم چارچوبه فکرم را از تو بگیرم، تا در فهم نظام تو ورود صحیحی داشته باشم. نمی خواهم برای خودخیال بافی کنم تا با ذهنیتی خود ساخته به جهان خدایی تو وارد شوم ، زیرا در آن صورت ذهنیت من یک چیز است و نظام تو در عالم چیزی دیگر.
  • خدایا دوست دارم از منظر تو ببینم ، تا ببینم آن طور که تو می بینی. دوست دارم خواست خود را کنار زنم ، تا خواست تو در من جاری باشد، تا بخواهم آن چه را که تو بخواهی.
  • خدایا دوست دارم به سوی تو اوج گیرم ،دوست دارم بیشتر در معرض تو باشم تا زمانی که تکلم می کنی، من ظرف کلام تو باشم و همراه کلام تو رهسپار اعماق شوم.
  • خدایا دوست دارم کلمه ای از کلام تو باشم و تو به وسیله من احقاق حق کنی.
  • خدایا، دوست دارم آن طور که تو گفته ای حجابهای عمقی را کنار زنم تا مجرای نور تو در اعماق باشم.
  • خدایا، دوست دارم بدانم که برنامه تو برای آینده چیست؟ آنرا دقیقا درک کنم ، زیبایی هایش را دیده و خواص آن را دریابم ، تا با لذت جزء لشکریان تو گردم و عامل برپایی برنامه تو باشم.
  • خدایا تو را شکر می کنم که در زمانه مهدی(عج) و بر دین مهدی(عج) که همان دین جدش رسول الله است قرارم دادی .
  • خدایا تورا شکر می کنم که از بین مقولات مربوط به مهدی(عج)، نه تاریخچه او برایم جلب توجه کرده است و نه ارتباط جسمی ویا روحی با او! هر چند که این مشتاق رویت او تا به حال چنین توفیقی نداشته است اما نه چنینم که بنشینم و در انتظار او گریسته و دعا کنم!
  • خدایا تورا شکر می کنم که دغدغه مرا اصلاح خود و اصلاح عالم قرار داده ای، یعنی همان چیزی که دغدغه رسولان گرامیت (ع) قرار گرفت، آنجا که ابراهیم (ع) فرمود: رب هب لی حکما و الحقنی بالصالحین. و نیز سلیمان (ع) می فرماید:رب اوزعنی ان اشکر نعمتک التی انعمت علی و علی والدی و ان اعمل صالحا ترضاه و ادخلنی برحمتک فی عبادک الصالحین.
  • خدایا می خواهم در پیشگاه ولی تو در عالم، فضای ظهور او و نیز زندگی با او پس از ظهور را، به جمع مشتاقان او و عقلای امت عرضه نمایم.
  • خدایا دستم را بگیرو نصرتم کن. زبان و نوشتار و همه ابعاد وجودم را بر صراط المستقیم خود قرارده و مگذار که از صراط تو منحرف شده و مورد غضب تو قرار گیرم.
  • خداوندا، توفیقم عطا کن که در پرتو حاکمیت ولایت فقیه و در راستای فرمایش رهبر معظم انقلاب مبنی بر نهضت نرم افزاری و نیز در ادامه سیر تبیین مهدویت توسط علمای هزار و چهارصد سال قبل، به پیشبرد مباحث مربوط به آخرالزمان پرداخته و این بخش از جبهه انسانیت را رونق وارتقاء دهم.
  • خدایا توفیقاتم را در این مهم بیش تر کن و مهم تر اینکه در آمدن مهدی(عج) و اصلاح عالم و آدم توسط ایشان بسیار تعجیل فرما. آمین یا رب العالمین.

نیایش جمعه : فرازى از دعاى عهد امام عصر(عج)

اللهم رب النور العظیم و رب الکرسى الرفیع و رب البحر المسجور و منزل التّوریه و الانجیل و الزّبور
و رب الظلّ و الحرور و منزل القرآن العظیم
و رب الملائکه المقرّبین و الانبیاء المرسلین
اللهم انى اسئلک بوجهک الکریم و بنور وجهک امنیر و ملکک القدیم
یا حى یا قیوم اسئلک باسمک الذى اشرقت به السموات و الارضون و باسمک الذى به الاوّلون و الاخرون
یا حیاً قبل کل حى و یا حیاً بعد کل حى یا محیى الموتى و ممیت الاحیاء یا حى لا اله الا انت
خدایا اى پروردگار بزرگ و پروردگار کرسى بلند و پروردگار دریاى جوشان و فرستنده کتاب تورات و انجیل و زبور
و پروردگار سایه و آفتاب با حرارت و فرود آورنده قرآن بزرگ
و پروردگار فرشتگان مقرب و پیغمبران مرسل
خدایا من از تو مى خواهم به آبروى کریمت و به نور جمال تابان و درخشنده ات و فرمانروایى دیرینه ات
اى زنده و پاینده از تو مسألت دارم به نام تو که روشن شد بدان آسمانها و زمین ها و به نامت که بهبود شوند بدان اولین و آخرین
اى زنده پیش از هر زنده و اى زنده بعد از هر زنده و اى زنده در آنگاه که زنده اى نیست اى زنده کننده اموات و میراننده زنده ها اى زنده که نیست معبودى جز تو.
فرازى از دعاى عهد امام عصر (عج)