دوستی با خدا

سخن گفتن با خدا و راز دل با او

دوستی با خدا

سخن گفتن با خدا و راز دل با او

وقایع روز اول

ورود امام حسین علیه السلام به زمین کربلا روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال شصت و یک هجری قمری بوده است، در مقتل ابی اسحاق آمده است که امام حسین علیه السلام با یارانش حرکت میکردند تا رسیدند به شهری که در آنجا جماعتی زندگی میکردند. امام علیه السلام از نام آن شهر سؤال نمود، پاسخ دادند: شط فرات است.

 آن حضرت فرمود: آیا اسم دیگری غیر از این اسم دارد؟

جواب دادند: کربلا.

سپس امام حسین علیه السلام گریه کرد و فرمود: این زمین، به خدا سوگند زمین کرب و بلا است، سپس فرمود: مشتی از این خاک را به من بدهید، پس آن را گرفت و بوکرد و از گریبانش مقداری خاک بیرون آورد و فرمود: این خاکی است که جبرئیل از جانب پروردگار برای جدم رسول خدا آورده و گفته که این خاک از موضع تربت حسین است، پس آن خاک را نهاد و فرمود: هر دو خاک دارای یک عطر هستند.

در تذکره سبط آمده است که امام حسین علیه السلام پرسید: نام این زمین چیست؟

گفتند:‌ کربلا، سپس امام گریست و فرمود: ام سلمه مرا خبر داد که جبرئیل نزد رسول خدا بود و شما هم نزد ما بودی، سپس شما گریه کردی، پیامبر فرمود: فرزندم را رها کن من شما را رها کردم، پیامبر شما را درد امان خودش نشاند، جبرئیل گفت: آیا او را دوست داری؟ فرمود: آری ، گفت امت تو او را خواهند کشت و اگر میخواهی تربت آن زمین که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم! پیامبر فرمود: آری، پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد و چون به امام حسین علیه السلام گفته شد که این زمین کربلا است ، خاک آن زمین را بویید و فرمود: این همان زمین است که جبرئیل به جدم رسول خدا خبر داد که من در آن کشته خواهم شد. سید بن طاووس فرموده است: امام حسین علیه السلام چون به زمین کربلا رسید پرسید: نام این زمین چیست؟

به آن حضرت گفته شد که نام این سرزمین، کربلاست.

فرمود: پیاده شوید! این مکان جایگاه فرود بار و اثاثیه ماست و محل ریختن خون ما و محل قبور ماست جدم رسول خدا به من چنین فرموده است.

             گر نام این زمین به یقین کربلا بود                   اینجا محل ریختن خون ما بود

در روایتی آمده است که امام علیه السلام فرمود: ارض کرب و بلا ، سپس فرمود: توقف کنید که اینجا محل خوابیدن شتران ما و جای ریختن خون ماست، سوگند به خدا در این جا حریم حرمت ما را میشکنند و کودکان ما را میکشند و در همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا به همین تربت وعده داده و در آن تخلف نخواهد شد. سپس اصحاب امام علیه السلام پیاده شدند و بارها و اثاثیه را فرود آوردند، و حر بن یزید ریاحی هم پیاده شد و لشکر او هم در ناحیه دیگری در مقابل امام اردو زدند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد